ما تنها نیستیم


تسخیر صفحه لیونل مسی با پیام های شوخی و جدی هموطنان موجی از شماتت و تحلیل های جامعه شناسانه را به راه انداخت که؛ ای داد و بی داد...فرهنگ ایرانی و هزاران ساله ما در دنیا سکه یک پول شد و صفحه های مختلف پوزش از مسی و غیره ...به راه افتاد. اما چند نکته در این میان مغفول ماند:
۱- کافی است سری به شبکه های اجتماعی دیگر مثل یوتیوب و توییتر و فورم های سرگرمی و هزار توی و حلزون وار دیگر بزنید تا ببینید آسمان اینترنت و کاربرانش در موارد مشابه همه جا همین رنگ است، اما به دلیل اینکه به زبان انگلیسی و یا مثلا اسپانیایی و غیره است، تفکیک کردن ملیت افراد دشوار است؛ اما زبان فارسی ما را همچون گاو پیشونی سفید همه جا انگُشت نما می کند.
۲- شوخی، سرگرمی، لودگی و حتی هتاکی ابزارهای معاشرت های مجازی در پاتوق های اینترنتی است. مهم نیست که بحث اسراییل و اعراب باشد، مناقشه هسته ای ایران و غرب باشد و یا عکس گرفتن شیطنت آمیز اوباما با نخست وزیر دانمارک و قهر میشل و باراک! که در مورد آخر به تیتر و عکس صفحه اول ۴ روزنامه معتبر انگلیس بدل می گردد و صدها هزار کامنت و شوخی های ریز و درشت توی وب سایت این روزنامه ها، توییتر و جاهای دیگر رد و بدل خواهد گشت. کاربران صرفاً به دنبال سوژه اند که آنرا به سرگرمی تبدیل کنند.
۳- همین الان هش تگ #ObamaSelfie را در توییتر دنبال کنید تا ببینید چه حجمی از شوخی و لودگی به انگلیسی و زبان های بین المللی دیگر حول این قضیه راه افتاده است.
۴- تفاوت کاربران ایرانی اما از آنجاست که متحد تر و مشخص ترند. آنکه فارسی می نویسد حتمن ایرانی است (افغان و تاجیک انگُشت شمارند)، با هم تصمیم می گیرند و با هم حمله می کنند و خودشان را سر زبان ها می اندازند. اینکه بخواهیم رفتار ایرانی ها در فضای وب را جدا از دیگر کاربران و ملیت های دیگر تعریف کنیم و توی سر خودمان بزنیم تقلیل دادن موضوع به موارد خاص و تبعیض آمیز است. قاعده کلی را از یاد نبریم که عده زیادی به دنبال سرگرمی هستند اینجا.
 

سال های پیش این روزها چه حال و هوایی داشتیم؟

فقط جهت یاد آوری!٬

میراث هوگو چاوز

 هوگو چاوز برای چهارده سال یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های بین المللی بود. او با وجود اینکه سالانه میلیاردها دلار نفت به آمریکا می فروخت اما یک منتقد تمام عیار و صریح الهجه نظام سرمایه داری آمریکا بود. رهبری توده گرایانه او همیشه محل مناقشه موافقان و مخالفان او بوده است، اما آنچه که بسیاری بر آن توافق دارند این است که او یک جنگنده بود تا جایی که سال گذشته حتی تصور شد او در جنگ با سرطان پیروز میدان بوده است. اما بازگشت بیماری سرطان حتی به او مجالی برای شرکت در مراسم سوگند دوره جدید زمامداری اش را نیز نداد. 
او امروز در حالی برای همیشه صحنه سیاست ونزوئلا را ترک کرد که یک سوال اساسی پیش روی مردم این کشور است. حاکم بعدی این کشور چه کسی است؟ اما در جواب این پرسش می توان گفت این فرد هر کس که باشد او را از سایه سنگین چاوز گُریز و گُزیری نیست. با نگاه اجمالی به کارنامه چاوز می توان گفت تنگ دستان وضعشان در دوره حکومت وی بهتر شده است. بر اساس گزارش مرکز پژوهش ها و مطالعات اقتصادی میزان فقر از سال ۲۰۰۴ به این سو ۵۰ درصد کاهش یافته است. در همین مدت فقر شدید نیز ۷۰ درصد کاهش نشان میدهد. در این مدت جمعت دانشجویان ونزوئلا دو برابر شده و میلیون ها ونزوئلایی از شبکه بهداشت مجانی برخوردار شده اند. چاوز در همین سال پیش بود که از تلویزیون دولتی این کشور اعلام کرد که دو میلیون ونزوئلایی فقیر به زودی صاحب خانه های اهدایی دولتی خواهند شد.
اما با نگاهی دقیق تر و بر اساس آمارهای اقتصادی، دست آوردهایی که هوگو چاوز با تکیه بر دلارهای نفتی سالیان اخیر برای ونزوئلایی ها به ارمغان آورده است در حقیقت مخرب زیربنای اقتصادی کشور بوده است. در یک نگاه کلی وضعیت اقتصادی در ونزوئلا نامطمئن و شکننده است. بنا برگزارش مووسسه تحقیقاتی بارکلی میزان کسری بودجه این کشور ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است، که این نسبت یکی از بالاترین رقم ها در میان کشورهای جهان است. میزان بدهی این کشور از سال ۲۰۰۸ دو برابر شده است. با توجه به این واقعیت که ونزئلا با بیشترین میزان ذخایر نفت اثبات شده رده اول جهانی بالاتر از کشورهای چون عربستان، ایران و کانادا ایستاده است. 
در سال ۱۹۹۸ که هوگو چاوز در کاراکاس به قدرت رسید، نفت بشکه ای ۱۱ دلار بود. اما اکنون هر بشکه نفت ۹۰ دلار معامله می شود. بدین ترتیب چاوز در این سال ها کلیدار ثروتمند ترین خزانه تاریخ ونزئلا بوده است. با این وجود ونزوئلا را می توان تنها کشور نفتی دنیا دانست که هنوز برق برای مصارف عمومی جیره بندی می کند. شالوده اقتصادی و صنعتی کشور فرسوده است. تامین امنیت عمومی در وضع مطلوبی نیست به گونه ای که ونزوئلا یکی از بالاترین میزان جرم و جنایت را در دنیا دارد حتی بالاتر از کشورهایی چون کلمبیا و هندوراس و مکزیک. 
در یکی از آخرین مقالات مجله فارین پالیسی درباره ونزوئلا آمده است که این کشور صادرات خود را به آمریکا از زمان به قدرت رسیدن چاوز تا سال ۲۰۱۱ به ۳۵۰ میلیارد دلار رسانده است. این واقعیت قضاوت درباره جایگاه هوگو چاوز که دست در دست محمود احمدی نژاد تندترین شعارهای ضد آمریکایی در تمام این سال ها داده است را سخت تر می کند. در حالتی وارونه نیز آمار بهتری وجود ندارد. به گزارش فاینانشال تایمز ریپورت در ازای هر ۱۰ بشکه نفت خام که ونزوئلا به آمریکا صادر می کند، ۲ بشکه مشتقات پالایش شده نفت را از آمریکا وارد می کند و این همان نقیصه کمبود زیرساخت های موثر صنعتی از جمله پالایشگاه های نفتی است. این آمار هم اکنون با توجه به انفجار اخیر در یکی از پالایشگاه های این کشور ممکن است به وضعیت بدتری نیز نزول کرده باشد. با این حال هیچ چیزموجب نشد که هوگو چاوز از فرستادن روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت سوبسیدی به کوبا چشم پوشی کند. 
مردم ونزوئلا با وعده و وعیدهای طولانی مدت و کشدار دولت مردانشان همچون خانه های مجانی و سهمیه بنزین مجانی  بیگانه نیستند، اما با یک حساب سرانگشتی به عدم استطاعت دولت ونزوئلا برای تحقق این وعده ها می توان پی برد. اینکه یک چهره جنجالی ضد آمریکایی باشی در ونزئلا طرفدار دارد، اما منتظر ماندن برای دلارهای نفتی از واشنگتن به خزانه ونزوئلا به این چهره ممکن است خدشه وارد کند. از طرف دیگر کوبا همچنان در قامت یک متحد وفادار وهمه جانبه برای ونزئلا در منطقه و جهان ایفای نقش کرده است. حال باید دید اگر ونزوئلا بعد از چاوز، فلکه نفت های سوبسیدی به کوبا را ببندد، آیا کوبا هم در اقدامی متقابل هزاران پزشک کوبایی مشغول به طبابت در ونزوئلا را به کوبا فرا خواهد خواند و شبکه بهداشت ونزوئلا را با بحران مواجه خواهد کرد؟  
در تمام این سال ها هوگو چاوز محبوب و توده گرا با دلارهای نفتی در سر پوش گذاشتن بر روی مشکلات اقتصادی این کشور تا اندازه ای موفق بوده است. اما مشکلات همچنان وجود دارند و باید منتظر ماند و دید جانشین هوگو چاوز بدون داشتن کاریزما و هوش چاوز چگونه بر این مشکلات غلبه می کند. اما فارغ‌ از همه این گمانه زنی ها در یک مورد می توان مطمئن بود که در سال های پیش رو آمریکا و ونزوئلا در یک مورد تفاهم داند و آنهم چیزی نیست جز کسری بودجه هنگفت!